این کتاب در صدد بررسی و تبیین آموزه های وحیانی دین درباره فلسفه تاریخ است که نماد و محور کانونی این آموزه ها را می توان گفتمان مهدویت نامید. به عبارت دیگر، این کتاب به دنبال پاسخ به این پرسش است که فلسفه تاریخ را با توجه با آموزه مهدویت چگونه می توان تبیین کرد.
نویسنده در راستای پاسخ به این سوال سعی کرده است، مهدویت را بر اساس نظام فلسفه تاریخی اسلامی مورد بازخوانی قرار داده و با تاکید بر لزوم ملاحظه غایت در تحلیل تاریخ و ترسیم دو اراده رحمانی و شیطانی در تدبیر تاریخ، تفسیری نظام مند از حرکت تاریخی بشر ارائه دهد.
مطالب این کتاب در سه بخش مختلف به تحلیل و تبیین فلسفه تاریخ، مهدویت، مبانی فلسفه، ترتیب اجزای تاریخ، آینده تاریخ، زمینه سازی ظهور و... پرداخته است.
بخش اول کتاب با نام "کلیات" در دو فصل تدوین یافته است، فصل اول: «تقسیم ها و تعریف های فلسفه تاریخ» و فصل دوم: «مفهوم مهدویت».
بخش دوم کتاب که "تبیین فلسفه تاریخ اسلامی" نام دارد در سه فصل بدین ترتیب نگارش یافته است: فصل اول: «مبانی فلسفه تاریخ اسلامی»، فصل دوم: «عوامل حرکت تاریخ در بینش اسلامی»، فصل سوم: «ترتیب نظام وار اجزای تاریخ».
بخش سوم و پایانی کتاب نیز با نام "پیوند های مهدویت و فلسفه تاریخ" در چهار فصل به این شرح نگاشته شده است: فصل اول: «تحلیل تاریخ بشر با نگرش به اندیشه مهدویت»، فصل دوم: «انگاره های مهدوی در تبیین فلسفه تاریخ»، فصل سوم: «چشم انداز و آینده تاریخ و سیر کمالی آن با نگاه به آیات و روایات» و فصل چهارم: «مهندسی بلوغ اجتماعی ـ تاریخی بشر و زمینه سازی ظهور». در پایان نیز نویسنده به خاتمه و نتیجه گیری از مباحث مطرح شده پرداخته است.
نگارنده در بخشی از پیش گفتار کتاب چنین می نویسد: «باز ترسیم صحنه تاریخی با توجه به چالش مداوم بین دو عبودیت الهی و شیطانی از دست آوردهای این کتاب محسوب می شود که در همین راستا انتظار به عنوان جریان پیوسته تاریخ مطرح شده و با بیان شواهد کافی از آیات و روایات در ارتباط با پیوند مهدویت و فلسفه تاریخ، چشم انداز روشنی از پایان تاریخ ارائه گشته و مهندسی بلوغ اجتماعی بشر برای رسیدن به این چشم انداز امری ضروری دانسته شده است.»
کتاب مهدویت و فلسفه تاریخ نوشته فرامرز سهرابی به همت انتشارات موسسه آینده روشن در ۲۷۱ صفحه و شمارگان ۲۰۰۰ نسخه با قیمت هر جلد ۳۸۰۰۰ ریال منتشر شده است.
غیبت نعمانی
معرفی کتاب - مهدویت
این کتاب، از مهمترین آثار موجود در زمینه معارف امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ویژه مسئله غیبت است که بیش از هزار سال پیش از این، یعنی در سال 342 هجری به نگارش درآمده است و همواره یکی از کتابهای مورد توجه و اعتماد علمای اسلامی بوده است و مؤلف محترم این اثر گرانقدر ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی مشهور به ابن ابی زینب مجموعه مطالب کتاب خود را بر اساس بیش از پانصد روایت معتبر در سیصد و پنج صفحه و بیست و شش باب به شرح ذیل تدوین نموده است.
باب اول: لزوم حفظ اسرار آل محمد(علیه السلام) از دیگران؛
باب دوم: در تفسیر آیه واعتصموا بحل الله جمیعاً؛
باب سوم: تعیین امام و وصی در اختیار خداوند است؛
باب چهارم: ائمه اطهار(علیه السلام) دوازده نفرند؛
باب پنجم: مدعی امامت حکم قیام قبل از قائم؛
باب ششم: چند حدیث درباره جانشینان پیامبر اکرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)؛
باب هفتم: حکم کسی که در یکی از ائمه اطهار(علیه السلام) شک کند؛
باب هشتم: خداوند زمین را بدون حجت نمی گذارد؛
باب نهم: اگر در روی زمین فقط دو نفر باقی بمانند یکی از آنها امام است؛
باب دهم: غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛
باب یازدهم: انتظار فرج و لزوم صبر در دوره غیبت؛
باب دوازدهم: گرفتاریهای شیعه در دوره غیبت؛
باب سیزدهم: در بیان صفات و سیرت و شمائل حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛
باب چهاردهم: علائم قبل از قیام؛
باب پانزدهم: توصیف شداید و گرفتاری پیش از ظهور؛
باب شانزدهم: حرمت تعیین وقت ظهور و به زبان آوردن نام مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛
باب هفدهم: توصیف وضع مردمی که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بعد از ظهور با آنها روبرو خواهند شد؛
باب هیجدهم: در خروج سفیانی قبل از قیام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛
باب نوزدهم: پرچم پیامبر اکرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود؛
باب بیستم: توصیف ویژگیهای لشکریان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛
باب بیست و یکم: توصیف وضع شیعیان در هنگام ظهور؛
باب بیست و دوم: قائم (علیه السلام) تحولات در اسلام ایجاد خواهند کرد؛
باب بیست و سوم: سن امام(علیه السلام) در موقع انتقال امامت به ایشان؛
باب بیست و چهارم: شرح حال اسماعیل پسر امام صادق(علیه السلام)؛
باب بیست و پنجم: فوائد شناخت امام(علیه السلام)؛
باب بیست و ششم: مدت حکومت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف).
لازم به تذکر است که علاوه بر مقدمه عالمانه مؤلف که در ضمن آن کتاب و انگیزه تألیف آن مورد اشاره قرار گرفته است، مقدمه مفصلی هم توسط علی اکبر غفاری مصحح کتاب حاضر در صفحات اول کتاب ارائه شده است که در ضمن آن مطالبی درباره شیوه تصحیح و تحقیق کتاب و زندگینامه مؤلف و تألیفات و اساتید او و منابع مورد استفاده در تصحیح و تحقیق و... به چشم می خورد.
کتاب «الغیبة»، نوشته ابن بی زینب محمد بن ابراهیم نعمانی است و تا کنون بارها ترجمه و منتشر شده است.
مرجع : خبرگزاری آينده روشن
نگاهی به كتاب غیبت نعمانی
پیشگفتار
آگاهی از معارف ناب ائمهی معصومین علیهم السلام تنها با دستیابی به روایتهای صحیح و معتبر امكانپذیر است كه آن نیز به شناسایی منابع معتبر و موثق بستگی دارد . از این رو، شایسته است، پیش از پرداختن به مباحث مهدویت و بررسی حدیثهای موجود در این باره، منابع موجود در این زمینه را بشناسیم در نخستین گام، به كتاب غیبت نعمانی میپردازیم; زیرا یكی از منابع كهن و بسیار معتبر در زمینهی مهدویت و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است .
در آغاز این بحث، دربارهی شخصیت نگارندهی كتاب، سخن میگوییم . سپس انگیزهی وی از نگارش كتاب و سرفصلهای آن را میآوریم . در ادامه، ثقه بودن سه تن از مشایخ وی را از نظر علم رجال بررسی میكنیم .
در پایان نیز به بررسی شخصیت رشته پیوند ما با كتاب; یعنی «ابوالحسین محمد بن علی شجاعی» و دلایل معتبر بودن كتاب و صحت انتساب آن به نعمانی میپردازیم .
1- شخصیت نگارنده
نام ایشان، محمد بن ابراهیم بن جعفر الكاتب معروف به ابن ابی زینب (2) است . در علم رجال، چند نفر به «كاتب» شهرت یافتهاند، كه وی، یكی از آنهاست . او، كاتب محدث بزرگ; شیخ كلینی بوده و بخش بسیاری از كافی را نوشته است . وی اهل منطقهی نعمانیهی عراق بین واسط و بغداد و عراقی اصل بود و در سال 360 ه . ق . درگذشت .
نجاشی دربارهی او مینویسد: شیخ من اصحابنا، عظیم القدر، شریف المنزله، صحیح العقیده (3) یعنی هیچ انحرافی در عقیدهاش نیست و شیعهی دوازدهامامی است . آقابزرگ طهرانی در كتاب الذریعة (4) ، پس از ستودن نعمانی مینگارد: كتاب الغیبه للحجة، للشیخ ابی عبدلله الكاتب النعمانی المعروف بابن زینب تلمیذ ثقةالاسلام «الكلینی» یظهر من بعض المواضع ان الكتاب كان موسوما «او معروفا» ب «ملاء العیبة فی طول الغیبة» . از گفتهی آقابزرگ طهرانی چنین بر میآید نعمانی دستپروردهی كلینی است و شهرت كتاب به نام غیبت و نیز وضعش تعینی است نه تعیینی; زیرا نام تعیینی آن «ملاء العیبة فی طول الغیبة» است . نعمانی، نگاشتههای دیگری نیز مانند «الفرائض الرد علی الاسماعیلیه، التفسیر و التسلی» دارد كه همه آنها جز همین كتاب غیبت از بین رفتهاند . علامه حر عاملی میگوید كه بخشی از تفسیر نعمانی را دیده است . شاید بخش مورد نظر حر عاملی، همان روایتهایی است كه از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده و مقدمهی تفسیر خویش را به نام «محكم و متشابه» قرار داده است . البته باید دانست كه برخی از نویسندگان، «تفسیر محكم و متشابه» را به سید مرتضی نسبت میدهند .
نعمانی برای دستیابی به منابع ناب حدیث، سفرهای فراوانی به مناطق گوناگون داشته است . وی به شیراز، بغداد، اردن و حلب و سفر كرده است . سفر او به حلب، سفر پرباری بود; زیرا در آنجا توانست كتاب «غیبت» خود را منتشر كند .
2- دلیل نگارش
نگارنده گفته است كه با دیدن پراكندگی فكری شیعیان و شك كردن برخی از آنان در مسالهی غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به گردآوری روایتهای ائمهی معصومین علیهم السلام دربارهی غیبت همت گماشته است . او با استناد به این سخن امام صادق، من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرجه الرجال كما ادخلوه فیه و من دخل فیه بالكتاب و السنة، زالت الجبال قبل ان یزول ناآگاهی از روایت را دلیل مردم میداند . البته او اذعان دارد كه گردآوری همهی سخنان ائمهی معصومین علیهم السلام دربارهی غیبتبه مجموعهای فراتر از این كتاب نیاز دارد .
3- محتویات كتاب
این كتاب از 26 باب به شرح زیر تشكیل شده است:
1) در نگهداری سر آل محمد علیهم السلام از نااهلش . 2) اخبار اعتصام به حبل الله . 3) بحث امامت . 4) ائمهی اثنا عشر از قرآن و تورات و انجیل و روایاتی كه از طریق سنی و شیعه رسیده است . 5) دربارهی كسانی كه مدعی امامتشوند و برداشتن علم قیام و امامت قبل از قیام قائم . 6) احادیثی حول امامت از طریق عامه . 7) كسی كه درباره ائمه شك كند . 8) لزوم حجت در زمین . 9) چنانچه دو تن روی زمین باشند، یكی امام است . 10) آنچه دربارهی غیبت از جمیع ائمه رسیده است . 11) تحمل مشقات و انتظار فرج . 12) سختیها و ناملایمات شیعه در غیبت . 13) صفات و سیرت حضرت . 14) علایم پیش از ظهور . 15) اوضاع نابسامان جامعه قبل از ظهور . 16) نهی از تعیین وقتبرای ظهور . 17) سختیها و مشكلات حضرت از جانب جهال هنگام قیام . 18) خروج سفیانی . 19) پرچم صاحب، پرچم رسول خداست . 20) جیش الغیب . 21) وضع شیعه هنگام خروج قائم . 22) دعوت جدید . 23) سن حضرت هنگام امامت و زمان امامتش . 24) روایاتی درباره اسماعیل پسر امام صادق علیه السلام . 25) هركس، امام خود را شناخت، تقدیم و تاخر امر ظهور، زیانی به او نخواهد داشت . 26) مدت حكومت قائم پس از قیام .
4- مشایخ نعمانی:
نعمانی در این كتاب، از هفده تن از مشایخ خود، نقل كرده است . آنان عبارتند از: ابن عقدة، ابن هوذة، ابوعلی كوفی، باوری، ارزنی، عبدالعزیز موصلی، ابوالحارث طبرانی، عبدالواحد موصلی، بندنیجی، علی ابن الحسین، (5) ابن جمهور قمی، حمیری، محمد بن عبدالله طبرانی، (6) ابن علان دهنی، اسكافی، (7) كلینی و موسی بن محمد قمی .
از میان هفده نفر به جز چند تن مانند كلینی و ابن عقدة، دیگران برای ما ناشناخته هستند . چون پرداختن به پیشینهی هر یك از این هفده نفر و جایگاه آنان در كتابهای رجالی شیعه و سنی در این مجال اندك ممكن نیست، تنها به چند تن از آنان اشاره خواهیم كرد .
نكته
به فرض، اگر توثیقی برای این هفده نفر، یافت نشود، آیا اصلی وجود دارد كه براساس آن، مشایخ ثقات را ثقه بدانیم؟ یعنی اكنون كه در ثقه بودن نعمانی، بحثی نیست، پس افرادی نیز كه وی از آنها حدیث، نقل كرده استباید ثقه باشند . در پاسخ باید گفت چنین اصلی وجود ندارد . به عبارت دیگر، شیخوخة و مشایخ اجازه ثقات بودن، دلیلی بر ثقه بودن نیست و به وسیلهی وثاقت مستجیز، نمیتوانیم وثاقت مجیز را احراز كنیم . البته به نظر مامقانی، دلیل بر حسن بودن آن مشخص میشود . با این حال، به نظر برخی از معاصران، فراوانی روایت ثقه از شخصی، دلیل وثاقت آن شخص است . برای مثال، كلینی از سهل بن زیاد، روایتهای بسیاری نقل میكند برخی تا دو هزار مورد گفتهاند و ممكن نیست كه كلینی در دو هزار مورد، از فردی ضعیف، حدیث نقل كند .
اكنون اگر نتوانسته باشیم توثیقی برای آنان بیابیم، میتوانیم این اصل را با این هفده نفر، همآهنگ سازیم .
1) ابن هوذة
نخستین فرد مورد بحث از شمار مشایخ نعمانی، «احمد بن نصر بن هوذة ابوسلیمان باهلی» است كه ایشان را احمد بن نصر و یا ابن نصیر نامیدهاند . آیتالله خوییقدس سره میگوید: «احمد بن نصره همان احمد بن هوذة است .» (8) این نكته برای ما سودمند است، زیرا ممكن است «احمد بن نصر» توثیق نداشته باشد، ولی «احمد بن هوذة» توثیق شده باشد، كه در این صورت مشكل ما حل خواهد شد .
آیتالله خویی قدس سره در ادامه میگوید: «نام برده، 87 مورد در سند احادیث واقع شده است» ، اما از وثاقتش هیچ سخنی نمیگوید .
مامقانی نیز دربارهی او از شیخ نقل میكند كه وی در سال 331 ه . ق . از تلعكبری حدیث نقل كرده و تلعبكری، شیخ اجازهی اوست و در 8 ذی الحجة 332 ه . ق . نزدیك پل نهروان درگذشته و نام او در كتاب رجال شیخ طوسی نیز آمده است . روش رجال شیخ، این گونه است كه نام همهی اصحاب و معاصران ائمه معصومین علیهم السلام را به ترتیب معاصر بودن بیان میكند، ولی هیچ تضمینی نمیدهد كه اینان ثقهاند یا نه . مامقانی میگوید: «من بیشتر از این، چیزی نیافتم، ولی از همین مطلب بر میآید كه ایشان از امامیه است; زیرا شیخ طوسی در رجال خویش، نام ایشان را آورده، ولی از مذهبش، سخنی نرانده است، اگر انحرافی داشت - برای نمونه، اگر زیدی بود - شیخ میگفت كه مشكل دارد . مطلب دیگر اینكه این شخص، شیخ اجازهی شماری از موثقان است و این سبب حسن بودن وی میشود .» (9)
همانگونه كه میدانید روایتحسنه، روایتی است كه راوی آن امامی است، ولی توثیق نشده است . برای مثال میگویند «حسنهی علی بن ابراهیم عن ابیه» ; یعنی این روایت از ابراهیم بن هاشم است . چون پدر، امامی بوده و توثیقی ندارد، میگویند روایتحسنه است، البته باید گفت كه بعضی افراد، فراتر از توقثیق هستند و اگر توثیق نشدهاند، به دلیل بزرگی مقامشان بوده است مانند: حضرت زینب علیها السلام، حضرت عباس علیه السلام، حضرت معصومه علیها السلام، حضرت عبدالعظیم علیه السلام . (10) استادمان، آیتالله اشتهاردی نقل میكردند كه آیتالله سید احمد خوانساری در درس خود فرموده بودند: «اگر بعضیها توثیق نشدهاند، برای این نیست كه مجهول الحالند، بلكه اجل از توثیقند و ابراهیم بن هاشم از این قبیل است» مرحوم میرداماد در «الرواشح» (راشحهی 33) دربارهی شیخ اجازه چند حالت اجازه را نقل میكنند كه ما به دو صورت آن اشاره میكنیم . برای مثال، یك وقت این آقای زید كه به من اجازهی روایت داده، اجازه روایت كتاب خودش را داده است . در این صورت، نقل شخصی حتی مثل نعمانی از اوسبب وثاقتش نمیشود و باید وثاقت او برای ما محرز شود . ولی گاهی این شخص، اجازهی روایت از كتاب معروفی مانند كافی را میدهد . در این صورت، وثاقتش لازم نیست; یعنی اگر ثقه هم نباشد، ما میتوانیم از او روایت نقل كنیم . این در سلسله قرار گرفتن، برای تشریفات است . و كاری است كه مرحوم نمازی در «مستدركات رجال الحدیث» به آن پرداخته است . . ایشان، همهی افرادی را كه در سلسلهی احادیثبوده و دیگران نیاوردهاند، گردآوری كرده است . اگر هم دیگران بیان كردهاند، ایشان مطالب بیشتری دربارهی آن شخص بیان میكند . كسانی را كه دیگران از «ممن لم یرو عنهم» شمردهاند، ایشان با دلیل جزء «ممن روی عنهم» میآورد یا اینكه معاصر بودن آن را ثابت میكند . بنابراین، اگر بخواهیم دربارهی راویان تحقیق كنیم، پیش از اینكه خود را به زحمت اندازیم و كتابهای متعددی را ببینیم، ابتدا باید این كتاب را ببینیم . در بیشتر موارد اگر گفته شده است: «لم یذكره» یعنی اینكه دیگر به خودتان زحمت ندهید; زیرا در كتابهای دیگر، دربارهی ایشان، چیزی نیامده است .
2) ابوعلی كوفی
نام وی «احمد بن محمد بن یعقوب بن عمار ابوعلی كوفی» است . وی به قرینه نزدیك بودن سال وفاتش با نعمانی و رواج داشتن نسبت دادن نام شخص به جدش، ظاهرا همان احمد بن محمد بن عمار است (11) كه نامش در كتاب «الفهرست» شیخ طوسی نیز آمده و ثقه و جلیل القدر است . (12) نجاشی دربارهی ایشان میگوید: «شیخ من اصحابنا، ثقة جلیل، كثیر الحدیث الاصول، صنف كتب منها كتاب اخبار آل النبی و فضائله و توفی سنه مرحوم نمازی نیز مینویسد: «ثقة جلیل بالاتفاق» (14) وی كوفی است . بد یستبدانید كه ابن عدی در «الكامل» میگوید: «هر جا من گفتم فلانی كوفی است; یعنی ضعیف است .» این مساله به این دلیل بوده است كه بیشتر مردم كوفه، شیعه بودهاند، چه به معنای شیعه دوازده امامی و چه به معنای دوستدار علی بن ابی طالب علیه السلام به هرحال، این كار ضد ارزش شمرده میشده است . همین گونه یكی از معاصران به نام «محمد بن ابوزهو» در كتابش مینویسد كه دو چیز از نشانههای ساختگی بودن حدیث است: یكی اینكه راوی آن، شیعه باشد . دوم اینكه در فضیلت اهل بیت علیهم السلام باشد .
3) ابن عقدة
«احمد بن محمد بن سعید ابوالعباس كوفی» معروف به «ابن عقدة» از مشایخ مهم «نعمانی» است كه حدیث فراوانی از او نقل كرده است . دربارهی ایشان به كتابهای اهل سنت و شیعه، نظری خواهیم افكند .
خود «نعمانی» در مقدمهاش میگوید: «در وثاقت و اطلاع از حدیث وی، جای هیچ بحث و تاملی وجود ندارد .» (15) افرادی مانند آیتالله خوییقدس سره در موضوعات توثیق یك نفر را كافی میدانند، مگر اینكه معارض داشته باشد، چنانكه خواهیم دید، ایشان هیچ معارضی ندارد . پس اگر ایشان، توثیق دیگری جز همین توثیق نعمانی را نداشته باشد، برای ما كفایت میكند . با این حال خواهید دید كه افزون بر توثیقهای وارده، تعریف و تمجید فراوانی نیز از ایشان شده است . البته منظور از نبود معارض، اهل سنت نیستند; چون بیشتر كسانی را كه سنیها ضعیف میكنند، به دلیل عقایدشان است . این مساله را جوزجانی بنیان نهاده است . وی در كتاب «احوال الرجال» هر كس را كه به علی بن علی طالب علیه السلام عنایتی دارد، منحرف مینامد، برای نمونه، «حریض بن عثمان» كسی است كه پس از نماز صبح و نماز مغرب، هفتاد مرتبه علی را لعن میكرد . یكی از همراهانش نقل میكند كه از مصر تا مكه با وی همراه بودم . سوار بر شتر نمیشد و پیاده نمیشد مگر اینكه علی را لعن میكرد و من هفتسال پشتسر او نماز خواندم و این كارش ترك نشد . جوزجانی دربارهی چنین فردی میگوید: «ثقة الا انه كان یسب علی» . همچنین دربارهی عمر سعد میگوید: «ثقة الا انه قتل الحسین» . قتل امام حسین و اهل بیت علیهم السلام برای آنان، هیچ اهمیتی ندارد . با این حال، هنگامی كه به بعضی صحابه میرسند، اگر كسی به آنها حرفی بزند از اعتبار ساقط میشود . برای مثال ذهبی هنگامی كه به ابنعقده میرسد، ایشان را به عرش میبرد، اما میگوید: «من از این شخص، روایت نقل نمیكنم; چون زمانی به مسجد براثا میرفت و در مذمتشیخین نقل حدیث میكرد» . بنگرید كه بعضی از صحابه، ملاك میشوند . او میگوید ابن عقدة، ثقة است; یعنی نه دروغگوست و نه اینكه دقت نظر ندارد، بلكه تنها مشكلش این است كه: «یذم الشیخین» . با این حال هنگامی كه به «حریض بن عثمان» میرسد، سه دفعه میگوید: «ثقة، ثقة، ثقة» .
كتاب الغيبه طوسي
معرفی کتاب - مهدویت
* نشر: مسجد مقدس جمکران (25 شهریور، 1387)
* تعداد صفحه: 832
* قطع کتاب: وزیری
* وزن: 1500 گرم
قیمت پشت جلد: 88000 ریال
نگاهی به کتاب «غیبت» شیخ طوسی
محمد حسین زاده
کتاب الغیبه از بهترین و مهمترین و کاملترین منابع شیعه در مورد مسئله غیبت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف است. شیخ طوسى در نگارش این اثر ارزشمند و گرانبها شیوههایى نو و ابتکارى به کار گرفته و به تمام جوانب غیبت امام زمان اشاره نموده و با استدلال به قرآن و روایات پیامبر و ائمه معصومین علیهمالسلام و حکم عقل به پاسخ گویى شبهات و اشکالات مخالفین پرداخته است.
روايات بسيارى درباره غيبت امام آخر شيعيان در مجامع حديثى شيعه وارد شده و نویسندگان متعددی در طول تاریخ تلاش نموده اند تا به گونه های مختلف و متفاوتی این احادیث را جمع آوری کنند. این امر علاوه بر آنکه اهتمام ائمه طاهرین علیهمالسلام برای آماده سازی شیعیان با مواجهه با غیبت را نشان می دهد، شاگردان مکتب اهلبیت و مدافعان حریم اعتقادی شیعه را نیز بر آن داشت که به تألیف رساله و کتاب در تبیین و توضیح مسأله غیبت اقدام نمایند؛ به گونهای که حتی میتوان کتابهایی را با عنوان یا موضوع غیبت امام زمان، قبل از تولد ایشان سراغ گرفت. همچنین است کتابهایی که در زمان غیبت صغرا و به ویژه در سالهای آغازین آن تألیف شده است: مانند کتاب الغیبة ابواسحق ابراهیم بن اسحاق احمدی نهاوندی (م269ق) و نیز کتاب الغیبة نعمانی (م حدود 360ق).
گفتنی است که آنچه غیبت نویسان در نوشتن این کتابها بیشتر به آن توجه داشتهاند، همان رفع حیرت و سرگردانی شیعیان بوده است؛ چنانکه نعمانی در بیان انگیزهاش از تألیف کتاب الغیبة همین مطلب را بیان داشته است.
تا اینکه نوبت به شیخالطائفه ابوجعفر محمّد بن حسن طوسی (م460ق) میرسد که قویترین براهین عقلی و نقلی را بر وجود امام دوازدهم، غیبت و ظهور ایشان در کتابی با عنوان الغیبة فراهم آورده است.
کتاب الغیبه از بهترین و مهمترین و کاملترین منابع شیعه در مورد مسئله غیبت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف است. شیخ طوسى در نگارش این اثر ارزشمند و گرانبها شیوههایى نو و ابتکارى به کار گرفته و به تمام جوانب غیبت امام زمان اشاره نموده و با استدلال به قرآن و روایات پیامبر و ائمه معصومین علیهمالسلام و حکم عقل به پاسخ گویى شبهات و اشکالات مخالفین پرداخته است.
این کتاب از زمان نگارش تا حال در طول هزار سال پیوسته مورد توجه علما و فقهاى شیعه بوده و بزرگان در تألیفات خود بسیار به آن استناد کرده و از آن نقل نمودهاند.
شیخ طوسی، خود نامی برای این کتاب اختیار ننموده است، ولی شیخ آقابزرگ تهرانی هم در الذریعة و هم در مقدمه سودمندی که بر این کتاب نوشته آن را «الغیبة» نامیده است.
شیخ الطائفه، کتاب را با براهین عقلی بر اثبات امام آغاز می کند:
به نظر شیخ به دو گونه در باب غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میتوان بحث نمود: یکی اینکه سخن را از وجوب داشتن رئیس و امام آغاز کنیم و دیگر آنکه بحث را از متفرع بودن غیبت امام مهدی علیهالسلام بر ثبوت امامت ایشان پی بگیریم.
ایشان، ابتدا طریق اول را دنبال می کند و بر وجوب داشتن امام و وجوب عصمت او دلیل می آورد. در این میان به اعتراضی بر نظر سید مرتضی، استاد مصنف، درباره غیبت نیز پاسخ گفته شده است.
پس از آن با توجه به طریق دوم، مبنی بر اقامه دلیل بر امامت حضرت مهدی، نخست فساد اعتقاد فرقههایی چون کیسانیه،(12) ناووسیه،(13) واقفه،(14) فطحیه(15) و محمدیه(16) بیان شده است، که فرقه واقفه بسیار مفصلتر از بقیه بحث شده است.
در ادامه به مسائلی چون حکمت غیبت، چگونگی اقامه حدود در زمان غیبت امام، چگونگی رسیدن به حق در این دوران، کیفیت ولادت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و چرایی مستور بودن آن و چرایی و چگونگی طول عمر حضرت، اشاره شده است.
در مبحث اخیر، در اثبات طبیعیبودن عمر حضرت حجة (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به طول عمر حضرت آدم، نوح و خضر علیهمالسلام و برخی از معمرین چون لقمان بن عاد، سلمان فارسی، ربیع بن ضبع و شماری دیگر ـ که نامشان در کتب تاریخ آمده ـ اشاره شده است.
سخن درباره کسانی که به دیدار حضرت نایل شده اند، برخی از معجزات آن حضرت و توقعیات امام، بخش دیگری از کتاب را تشکیل می دهد.
در ادامه، وکلای مذموم و ممدوح برخی از ائمه علیهمالسلام (از امام باقر علیهالسلام به بعد) آورده شده است. از ممدوحین شانزده نفر، کسانی چون: حمران اعین، مفضل بن عمر، و صفوان بن یحیی و ایوب بن نوح و از مذمومین هفت نفر افرادی نظیر: صالح بن محمّد سهل همدانی، علی بن ابی حمزه بطائنی و ابوطاهر محمّد بن علی بن بلال.
پس از این به چهار نایب امام زمان علیهالسلام در غیبت صغرا، یعنی: ابو عمرو عثمان بن سعید عمری، ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعید عمری، ابوالقاسم حسین بن روح و ابوالحسن علی بن محمّد سمری، اشاره شده است.
در پایان کتاب نیز به برخی از مسائل مربوط به غیبت پرداخته شده است. مباحثی چون: مقدار عمر حضرت، علائم و نشانههای ظهور و برخی از صفات، ویژگیها و سیره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
شیخ طوسى در مقدمه کتاب انگیزه خود را از نگارش این کتاب این گونه بیان مىفرماید:
«من این کتاب را به درخواست شیخ بزرگوار که خداوند عمر ایشان را طولانى گرداند نگاشتم. ایشان درخواست فرموده بودند تا کتابى در باره غیبت صاحب الزمان املا نمایم و در آن سبب غیبت آن حضرت و علت طول کشیدن آن و...را بیان نمایم و اینکه چرا آن حضرت ظهور نمىکند؟ آیا مانعى در کار است؟ آن مانع چیست؟ و چرا ما نیازمند به آن حضرت هستیم؟من هم درخواست این شیخ بزرگوار را اجابت نموده و امر ایشان را اطاعت کردم، اگر چه وقتم کم و فکرم مشغول و مشکلات و موانع زندگى نیز فراوان است و حوادث ناگوار در این دوران یکى پس از دیگرى اتفاق مىافتد. من در این کتاب به نکاتى اشاره خواهم داشت که هیچ جاى شک و تردیدى باقى نگذارد و سخنم را نیز طولانى نمىکنم چرا که اصحاب و اساتید و مشایخ ما در این باره کتابهاى فراوانى نگاشتهاند و در آن به شرح و بسط کامل مسئله امامت پرداختهاند.من در این کتاب در صدد پاسخ گویى به سؤالات گوناگون در این باره هستم و براى تایید سخنان خود به برخى از روایات نیز استناد خواهم کرد تا موجب تأکید و پذیرش آن از جانب علاقه مندان به روایات گردد و از خداوند متعال در انجام این مهم یارى مىجویم».
سخن شیخ آقابزرگ تهرانی در معرفی این کتاب ـ که در مقدمه آن آمده و در روی صفحه اول برخی چاپهای آن نیز چاپ شده است ـ به خوبی گویای ارزش این تألیف شیخ طوسی است:
«این کتاب محکم ترین ادله و براهین عقلی بر وجود امام دوازدهم را بیان نموده است... و همچنین شبهات مخالفین و دشمنانی که منکر وجود و ظهور ایشان هستند را پاسخ داده است...»
ولی اهمیت و ارزش این کتاب را آنگاه میتوان دریافت که تأملی کوتاه در آثار پیش از شیخ طوسی داشته باشیم. تا پیش از شیخ الطائفه کتابهای نوشته شده در موضوع غیبت حضرت مهدی علیهالسلام بیشتر یا صبغه روایی دارند، یا تنها به بحثهای عقلی پرداختهاند؛ مثلاً دو اثر الغیبة ابنابیزینب نعمانی و کمال (الکمال) الدین شیخ صدوق شامل روایات غیبتاند که مؤلفان این دو آنها را در ابواب و موضوعات مختلف دسته بندی کردهاند. نیز در الفصول العشرة فی الغیبة شیخ مفید و چهار رساله کوتاه وی و نیز المقنع سید مرتضی ـ که هردو استاد شیخ طوسی بودهاند ـ تنها مباحث عقلی (کلامی) ارائه شده است، ولی در الغیبة شیخ طوسی شاهدیم که به هر دو جهت توجه شده و در کنار مباحث عقلی روایات متعددی نیز ذکر شده است. از اینرو، میتوان الغیبة شیخ طوسی را جامع مباحث عقلی و نقلی در موضوع غیبت دانست؛ چیزی که تا آن زمان کمتر سابقه داشته است؛ اگر نگوییم بیسابقه بوده است.
از آنجا که شیخ طوسی در مدت اقامتش در بغداد از سال 408ق، از کتابخانه بزرگ این شهر، کتابخانه سابوریه (شاهپور بن اردشیر در سال 381م، آن را بنا نهاد) با دههزار و چهارصد مجلد کتاب نفیس استفاده میکرده است و مهمتر از آن، به مدت 28 سال ملازم کتابخانه استاد خویش سید مرتضی (از 408 تا 436 وفات سید) با هشتادهزار مجلد کتاب بوده است، لذا در تألیف این کتاب باید از منابع قابل توجهی بهره برده باشد.
کتاب سلیم بن قیس هلالی، الغیبة و الاوصیاء محمّد بن علی بن ابی العزاقد الشلمغانی، نصرة الواقفة ابومحمّد علی بن احمد علوی موسوی، تلخیص الشافی، شرح الجمل، الذخیرة سید مرتضی، الفصول العشرة فی الغیبة شیخ مفید، المقنع سید مرتضی، الغیبة فضل بن شاذان نیشابوری و الکافی محمّد بن یعقوب کلینی، تنها برخی از کتاب هایی اند که می توان به عنوان منابع کتاب شیخ نام برد.
گفتنی است که ابوجعفر محمد بن حسن بن علی طوسی در رمضان سال 385 هجری متولد شد. آثار شیخ صدوق پیشوای بزرگ شیعه که بالغ بر سیصد جلد کتاب و رساله می شد و هم چنین شهرت حکومت شیعی آل بویه و تالیفات و خاطرات دانشمند بزرگ صاحب بن عباد که چهارصد شاعر او را در شعر خود ستوده اند، همه و همه باعث شد تا شیخ در مسیر پیشرفت رشد فکری و عقلی قرار گیرد و حتی او را به سمت تکامل سوق دهد.
نشریه الکترونیک ساعت صفر
کمال الدّین و تمام النّعمة
معرفی کتاب - مهدویت
کمال الدّین و تمام النّعمة
اثری ماندگار و متنی استوار از میراث فرهنگی یازده قرن گذشتهی خراسان در اثبات درستی باورهای بنیانی امامیّه (پیروان دوازده جاینشین برگزیدهی رسول خدا تا پیشوای پنهان علیهم السّلام) و دیرزیستی و پنهانی آخرین پیشوا. این کتاب به شیوهای عالمانه و مستدل که زیبندهی شیخ فقیهان آن روزگار یعنی شیخ صدوق رحمة الله علیه است نگاشته شده است و به نقد کژراهههای اعتقادی گروه زیدیّه در موضوع پیشوایی دینی پرداخته است. جایگاه ویژهای که این کتاب در دل اهل دل دارد؛ در ارتباط با گوشهی چشمی است که آن حجّت نهان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به این اثر علمی و صاحب آن داشتهاند. این کتاب در دو مجلّد و با ترجمهی دکتر منصور پهلوان به زینت طبع آراسته شده است.
منبع:www.fehrestvareh.org
کمال الدین و تمام النعمة
از جمله مهمترین مسائلى که مذهب شیعه دوازده امامى را از سایر مذاهب ممتاز مى سازد، اعتقاد به دو رکن اساسى است:
رکن اول: امامت پس از پیامبر به نص ثابت مى شود.
رکن دوم: زمین ، هیچ گاه خالى از حجت و امام نخواهد بود. امام دوازدهم زنده است و تا آن زمان که دنیا برقرار است ، حجت خدا هم خواهد بود.
دانشمندان شیعه در کتب علمى خویش به تحلیل و تایید و اثبات این دو رکن پرداخته اند تا عصر امامت حضرت امام حسن عسکرى(علیه السلام) همت بزرگان شیعه مصروف اثبات رکن اول گردید و پس از ایشان، اثبات رکن دوم نیز به رکن اول افزدوه شد. و به این ترتیب کتابها و رساله هاى مختلفى در موضوع امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و غیبت ایشان تالیف شد. از جمله کتابهایى که در آن عصر به رشته تحریر درآمده، کتاب «کمال الدین و تمام النعمة » شیخ صدوق است. با وجود این که وى اولین کسى نیست که در این موضوع دست به تالیف زده است و لیکن کتاب وى از اولین کتابها و در عین حال مستندترین آنها در مساله غیبت است.
با آنکه مرحوم شیخ در زمان تالیف کتاب فقط 107 سال از غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را پشت سر نهاده بود. اما ادله ثبوت انبیاء و اولیاء و اشخاصى را در طول تاریخ آورده است تا غیبت و طول عمر آن حضرت بعید از نظر ننماید.
نام کتاب
در مصادرى که فهرست تصنیفات شیعه در زمانى نزدیک به عصر شیخ صدوق اند، همچون فهرست «نجاشى » و فهرست «شیخ »نامى از این کتاب در مجموعه تالیفات شیخ نیامده و تنها رساله هاى متعدد غیبت و مباحثات شیخ بارکن الدوله در آنها ذکر شده است.
و در مصادر بعد از آن عصر، نام کتاب با عنوان «کمال الدین و تمام النعمة » آمده است.
وجه تسمیه این کتاب آن است که امامت در نظر شیخ کمال دین و کمال نعمت است و مرحوم شیخ در آخرین باب کتاب که «نوادر»نام گرفته است ، در توصیف امامت مى گوید:
«بها کمل الدین و تمت النعمة »،
«با امامت دین کامل شد و نعمت را تمام گردید». (1)
همو در روایتى از امام رضا(علیه السلام) نقل مى کند که ایشان فرمود:
«امر الامامة من تمام الدین »
«امامت نشانه تمامیت دین است » (2)
با توجه به گفتار حضرت رضا(علیه السلام) و عبارت شیخ صدوق ، همان عنوان «کمال الدین و تمام النعمة » براى کتاب صحیح است. لکن کتابشناس بزرگ معاصر مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب پرارج «الذریعة فى تصانیف الشیعه » نام این کتاب را «اکمال الدین و اتمام النعمة » ذکر کرده است. (3) مرحوم صفایى خوانسارى نیز در کتاب خود «کشف الاستار عن وجوه الکتب و الاسفار» این کتاب را به همین عنوان آورده است. (4) روشن است که مرحوم خوانسارى به کلام «الذریعة » استناد کرده است.
مرحوم شیخ آقا بزرگ در فهرست کتابهایى که نام آنها با کاف شروع مى شود نیز نام این کتاب را آورده و در پى آن مى فرماید: «ظاهر آن است که نام کتاب «اکمال الدین و اتمام النعمة باشد»، (5) و دلیل خاصى بر این مدعا ندارد.
مؤلف کتاب
نویسنده این کتاب ، ابوجعفر محمد بن على بن حسین بن موسى ابن بابویه، مشهور به شیخ صدوق است. وى به دعاى حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دنیا آمده است. مشایخ روایى قم چنین روایت مى کنند که پدر شیخ صدوق دختر عموى خود را در نکاح داشت و از او فرزندى نیاورده بود. وى نامه اى به حسین بن روح (سلام الله علیه)- نائب خاص امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در غیبت صغرى - نگاشت، تا از حضرتش درخواست کند براى او فرزندانى دانشمند از خدا بخواهد.
پس از سه روز به وى خبر رسید که آن حضرت براى على بن حسین ، پدر شیخ صدوق دعا فرمودند و بزودى فرزندى مبارک براى وى متولد خواهد شد و از او اولاد متعدد خواهد بود. (6)
مرحوم شیخ خود به این جریان مباهات و افتخار مى نمود.
بطور دقیق تاریخ تولد مرحوم شیخ روشن نیست. اما به قرائنى مى توان گفت که تولد وى پس از سال 305 ق بوده است. بعضى این تاریخ را 311 ق گفته اند. اما تاریخ وفات وى بدون هیچ اختلافى 381 ق نقل شده است.
وى از بزرگان و شیوخ روایت در عصر خویش و داراى تالیفات زیادى بوده است. بحث از وى و تاریخ حیات او، خود مقالى دیگر مى طلبد.
سبب تالیف کتاب
شیخ صدوق خود در مورد سبب تالیف این کتاب مى گوید:
«آنچه که مرا به نگاشتن این کتاب واداشت این بود که هنگامى که سفر زیارت حضرت على بن موسى الرضا(علیه السلام) را به انجام رساندم، به نیشابور بازگشتم و د رآن شهر اقامت نمودم. اکثر شیعیانى را که با من رفت و آمد داشتند در موضوع غیبت امام عصر متحیر یافتم. در مورد قائم آل محمد بر ایشان شبهه رخنه کرده بود . آنها از راه تسلیم، به راه قیاس و راى عدول کرده بودند. پس تمام سعى خویش را در ارشاد آنها با اخبار رسیده از پیامبر و ائمه اطهار، به سوى راه حق و صواب مصروف داشتم.»
سپس وى جریان برخوردش با محمد بن صلت قمى نقل مى کند و مى گوید:
«وى روزى با من گفتگو مى کرد که کلام مردى از بزرگان فلسفه و منطق در مورد حدیث قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به میان آمد. این امر موجب حیرت و شک وى در این موضوع شده بود. پس بحثهایى در اثبات وجود امام و روایات غیبت ایشان از پیامبر و ائمه نقل نمودم، که موجب اطمینان نفس وى گردید. شک و شبهه اى که در او رخنه کرده بود از قلب وى ناپدید گشت. اخبار صحیحى را که بر او خواندم به گوش شنید و آنها را به اطاعت و قبول و تسلیم ، پذیرفت .
همو از من خواست که در این باره کتابى تصنیف کنم . پس درخواست او را اجابت نمودم و وعده کردم هر زمان که توانستم به وطنم، رى بازگردم این کار را خواهم کرد.
شبى خواب بر من غلبه کرد و چنین در خواب دیدم که در مکه در حال طواف خانه خدا و در دور هفتم طواف کعبه در کنار حجرالاسود بودم بر آن دست مى مالیدم و آن را مى بوسیدم و مى گفتم: «امانتم را رساندم و پیمانم را وفا کردم ، تو شاهد بر وفاى من باش.»
ناگهان آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ایستاده بر درگاه کعبه یافتم. با فکرى مشغول و خاطرى پریشان به ایشان نزدیک شدم. او از حالت چهره ام ، نهان جانم را دانست. بر وى سلام کردم ، پس جواب فرمود. سپس به من فرمود: «چرا کتابى در غیبت نمى نویسى تا تو را از این غم برهاند؟» «پس گفتم: اى فرزند رسول خدا! مطالبى در غیبت نوشته ام. پس فرمود: آنها بر روش منظور نیستند. تو را امر مى کنم که الان کتابى در موضوع غیبت تصنیف کنى و غیبتهاى انبیاء خدا را در آن ذکر کنى. پس از آن حضرت گذشت و رفت . از خواب بیدار شدم و به دعا و گریه و زارى آن شب را به فجر رساندم ، صبح همان روز به قصد اطاعت امر ولى خدا و حجت وى ، شروع به تالیف این کتاب نمودم.» (7)
شیخ صدوق در این کتاب بخوبى از عهده امتثال و اطاعت امر ، برآمده است و حق مطلب را بخوبى ادا نموده است.
تاریخ تالیف کتاب
ابن بابویه در سال 352 ق قصد سفر از رى نمود. وى با کسب اجازه از رکن الدوله، امیر رى در رجب همان سال راهى مشهد گردید. (8) در این مسیر، وى در ماه شعبان در نیشابور اقامت گزید. بر این اساس ، جمعى تالیف این کتاب را در آن سال دانسته اند. لکن مرحوم شیخ در سفر دیگرى به سال 367 ق به ماوراء النهر و مشهد مسافرت نمود. وى در روزهاى 17 و 18 ذى حجة آن سال در مشهد بود. پس از آن شیخ به نیشابور رفت و تا شعبان 368 ق در آنجا اقامت گزید. (9) وى در19 شعبان همان سال عازم ماوراءالنهر گردید.
با توجه به نقل بعضى از روایات کتاب کمال الدین، از مشایخ حدیث ماوراءالنهر، روشن مى شود که این کتاب پس از این سفر تالیف شده است. همچنین از مقدمه کتاب روشن مى شود که ابن بابویه در بازگشت از ماوراءالنهر براى زیارت مجدد وارد مشهد شد. پس ازاین سفر به نیشابور رفت و مدتى در آنجا سکنى کرد. شیخ صدوق در این زمان بود که به تبلیغ اعتقاد شیعه در مورد غیبت پرداخت و حداقل بخشى از این کتاب را تالیف کرد.
نظر اجمالى به مطالب کتاب
مرحوم شیخ در مقدمه مفصل این کتاب به بحثهاى مهم و جالبى پرداخته است: 1- وى در این مقدمه با استشهاد به آیه شریفه:
«اذ قال ربک للملائکة انى جاعل فى الارض خلیفة » (10)
مطالب زیادى در مورد خلافت و امامت بیان نموده است و آن را حجت بر غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى شمارد.
پس از آن به رد مذاهبى که غیبت امام مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نپذیرفته اند، مى پردازد.
ابتدا بیان سید حمیرى در رد بر «کیسانیة » که قائل به امامت و غیبت محمد بن حنفیة ، فرزند امام على(علیه السلام) را آورده است ، چه آنکه خود سید حمیرى زمانى از این فرقه بوده است.
پس از آن «ناووسیه » را - که قائل به غیبت امام صادق(علیه السلام) - و «واقفیه » را - که قائل به غیبت امام کاظم(علیه السلام) یا امام عسکرى(علیه السلام) هستند - با روایات وفات این امامان ، رد مى کند.
وى رساله جوابیه «ابن قبه رازى » متکلم و شیخ طائفه امامیه در عصر خویش را در جواب شبهه بعضى «معتزله » ، بطور کامل در مقدمه گنجانیده است.
در مقام رد بر «زیدیه » نیز رساله دیگرى از «ابن قبه » را آورده و خود نیز به پاسخ بعضى از شبهات ایشان به صورت مستقل پرداخته است.
وى پس از این مقدمه طولانى در ضمن 58 باب مطالب کتاب را سامان داده است. مباحث این کتاب را - چنانکه خود شیخ هم در پایان مقدمه اشاره دارد - مى توان به پنج مطلب کلى دسته بندى کرد ، که عبارتند از:
1- اخبار انبیاء و اولیایى که غیبت داشته اند.
وى در ضمن 7 باب، به غیبت پیامبرانى چون ادریس و نوح و صالح و ابراهیم و یوسف و موسى (علیه السلام) و اوصیاء آنها پرداخته است. همو در13 باب دیگر ، قضایاى بشارت حضرت موسى و عیسى(علیه السلام) و پیروان ایشان به ظهور پیامبر اسلام را بیان مى دارد. این روایات شاهد بر غیبت زمانى آن حضرت هستند. چه آنکه نام و یاد آن حضرت قرنها پیش از ایشان در دل مؤمنان بوده است. اما وجود شریف آن حضرت، پس از زمانى طولانى ظهور یافت.
2- لزوم امامت واثبات امامت دوازده معصوم(علیه السلام) وى در این قسمت نیاز به امام معصوم در هر عصر و اتصال وصایت از زمان حضرت آدم تا خاتم را در دو باب مستقل با روایات اثبات نموده است. و سپس در19 باب مختلف به تصریح خداوند و پیامبر و یکایک معصومین(علیه السلام) بر امامت حضرت مهدى و غیبت آن حضرت پرداخته است. مرحوم شیخ در هر یک از این ابواب تمامى روایات - اعم از صحیح و سقیم - را ذکر کرده است. لکن تنها به روایات صحیح استدلال مى نماید.
3- ولادت حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اخبار مربوط به آن حضرت .
شیخ در 5 باب اخبار میلاد آن حضرت و والدین ایشان و اخبار کسانى را - که به حضور ایشان تشرف یافته اند - جمع آورى کرده است. 4- نامه هایى که از ناحیه آن حضرت صادر شده است.
این نامه ها که اصطلاحا «توقیع » نامیده مى شود، در زمان غیبت کوتاه مدت آن امام (260 -329) ه ق به توسط وکلاء خاص ایشان به اشخاص مختلفى رسیده است. مرحوم شیخ 52 توقیع را از آن حضرت نقل مى کند.
5 - عمر طولانى حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جمله مواردى است که توسط منکرین غیبت، به آن استشهاد مى شود. استبعاد و خارق العاده بودن عمر آن حضرت ، همواره یکى از موضوعات اشکال برانگیز بوده و هست. مرحوم شیخ در طى 9 باب ، احادیث مختلفى که عمر طولانى بعضى از انبیاء و اولیاء گذشته را اثبات مى کند جمع آورده کرده است. وى به این وسیله د رمقام رفع شبهه برآمده است. نکته قابل توجه آنکه با توجه به تاریخى که براى تالیف کتاب ذکر شد، و ملاحظه آنکه غیبت کبرى ازسال 260 ق آغاز شده است. تنها107 سال از غیبت آن حضرت مى گذشته است که مرحوم شیخ به دفع شبهه پرداخته است.
وى در این باب داستانهایى را نیز از عمر طولانى بعضى از انسانها آورده است. خود ایشان وجه ذکر این داستانها را چنین مى گوید: «اینگونه اخبار تاریخى مستند ما در مساله غیبت و وقوع آن نیست . چه آنکه به روایات صحیح ، از پیامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) و ائمه اطهار(علیه ال
نظرات شما عزیزان: